هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مناسبت پایان ماه رمضان و آغاز عید فطر سروده شده است. شاعر از بازگشت ماه رمضان و آمدن عید فطر سخن میگوید و امیدوار است که فضایل و برکات این ایام دوباره بازگردند. همچنین، او از پادشاه و ولیعهد تمجید کرده و آرزو میکند که موفقیت و سعادت همیشه همراه آنان باشد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و ادبی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به آشنایی با اصطلاحات اسلامی و ادبیات فارسی دارد. همچنین، تمجید از حاکمان و مفاهیم سیاسی موجود در متن ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۵
هر زمان غره شوال ز در بازآید
فال نیکی است که از دور قمر بازآید
عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک
آمده باز رود رفته ز در بازآید
عادت روزه بر این است که چون شد به سفر
بعد یک سال هلالی ز سفر بازآید
سببی ساز خدایا که دگرباره ز در
آن مبارک شب و فرخنده سحر بازآید
رمضان شاهد صاحب نظران است ولی
ماه شوال نکوتر بنظر بازآید
خاصه آنروز که این بنده بدرگاه ملک
با یکی دفتر از ابیات غرر بازآید
گوهر افشاند در پای ولیعهد ز شعر
دامن آکنده به یاقوت و گهر بازآید
ای ملک عید فروزنده ی اسلام توئی
وین بشارت بتو از خیل بشر بازآید
زاده شاه همانند پدر خواهد شد
پور آزاده به هنجار پدر بازآید
عنقریبا که ز شاهان جهان جمله ترا
رایت و پرچم و دیهیم و کمر بازآید
خسروا بنده غلامیست که روزی صدبار
گر برانیش ز در بار دگر بازآید
سرش ار بری سوی تو بجان ره سپرد
پایش ار بندی سوی تو بسر بازآید
اندرین درگه والا بامید آمده باز
نز پی خواسته و نعمت و زر بازآید
خواهم از حق که به هرجا سپری ره ز پیت
فتح و فیروزی و اقبال و ظفر بازآید
هر کجا باشی اقبال در آنجا باشد
هر کجا آیی دولت به اثر باز آید
فال نیکی است که از دور قمر بازآید
عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک
آمده باز رود رفته ز در بازآید
عادت روزه بر این است که چون شد به سفر
بعد یک سال هلالی ز سفر بازآید
سببی ساز خدایا که دگرباره ز در
آن مبارک شب و فرخنده سحر بازآید
رمضان شاهد صاحب نظران است ولی
ماه شوال نکوتر بنظر بازآید
خاصه آنروز که این بنده بدرگاه ملک
با یکی دفتر از ابیات غرر بازآید
گوهر افشاند در پای ولیعهد ز شعر
دامن آکنده به یاقوت و گهر بازآید
ای ملک عید فروزنده ی اسلام توئی
وین بشارت بتو از خیل بشر بازآید
زاده شاه همانند پدر خواهد شد
پور آزاده به هنجار پدر بازآید
عنقریبا که ز شاهان جهان جمله ترا
رایت و پرچم و دیهیم و کمر بازآید
خسروا بنده غلامیست که روزی صدبار
گر برانیش ز در بار دگر بازآید
سرش ار بری سوی تو بجان ره سپرد
پایش ار بندی سوی تو بسر بازآید
اندرین درگه والا بامید آمده باز
نز پی خواسته و نعمت و زر بازآید
خواهم از حق که به هرجا سپری ره ز پیت
فتح و فیروزی و اقبال و ظفر بازآید
هر کجا باشی اقبال در آنجا باشد
هر کجا آیی دولت به اثر باز آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.