هوش مصنوعی: متن درباره ابوالقاسم مستکفی است که پس از متقی به تخت نشست. قائد جیش او، توزون، به بیماری سختی مبتلا شد و طبیبش هلال بن براهیم او را درمان کرد و در ازای آن پاداش دریافت نمود. پیر فرزانه از این بخشش ناراحت بود و اعتقاد داشت که عقل بر بخت برتری دارد. او همچنین به اهمیت فرهنگ و دانش در خانه اشاره کرد و گفت که بدون آن، خانه ارزشی ندارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم تاریخی و فلسفی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از واژگان و عبارات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۷

آن شنیدم چو ابوالقاسم مستکفی را
از پس متقی اقبال فرا برد به تخت

قائد جیشش امیرالامراء توزون را
گشت در تن رگ جان سست ز بیماری سخت

چاره اش کرد هلال بن براهیم طبیب
تا که به گشت و بر او داد زر و گوهر و رخت

پیر فرزانه ازین جود چنان غمگین بود
که همی گفتی کوبند به مغزش یک لخت

پسرش گفت چرا ترش و زبونی گفتا
زانکه من معتقد عقلم نه پیرو بخت

آنکه از جهل وعمی کاشت درختی در باغ
روز از جهل و عمی برکند از باغ درخت

خانه ای را که ز فرهنگ در او نیست چراغ
خیز و مردانه از آن خانه به هامون کش رخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸ - در آغاز سلطنت محمد علیشاه و امیدواری به همراهی وی با مشروطه و آزادی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.