۱۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

گرفتن زن و افعی بسی بود آسان
خلاف داشتن آن که مشکل آید و سخت

زنان بگردن گردان بسخره طوق زنند
چو مار گرزه که پیچد همی بشاخ درخت

اگرت هیچ خرد باشد از زنان بگریز
وز آشیانه ماران سبک برون کش رخت

ز زهر مار بتر قهر یار دان که از اوست
نتیجه کوتهی عمر با سیاهی بخت

شبی که خسبد یک زخم خواجه کدبانو
بخشم کوبد بر فرق کدخدا یک لخت

خنک روان سنائی که تاج دولت را
نشد پذیره ز بهرام شه بتاج وبه تخت

غم عروس و غم و ام مرد را شکند
خوش آنکه زین دو غم آرامگاه دل پردخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - در نکوهش رئیس صلح چالمیدان تهران فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.