هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و یأس خود از زندگی و بخت ناکامش می‌گوید. او خود را مانند مهره‌ای بی‌ارزش در شطرنج زندگی توصیف می‌کند که با درد و رنج دست و پنجه نرم می‌کند. همچنین، از بی‌عدالتی روزگار و عدم رسیدن به گنج پس از تحمل رنج‌ها شکایت دارد و آرزو می‌کند که اگر بخت یارش بود، زندگی‌اش این‌گونه نبود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق فلسفی و عاطفی مانند ناامیدی، یأس و انتقاد از زندگی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مواد مخدر مانند افیون و حشیش دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۴۳

بسکه از بخت خویش مایوسم
جاودان اندرین سرای سپنج

روز تا شب بسان نرادان
با غم دل همی زنم شش و پنج

استخوانیست پیکرم بی گوشت
مانده بر جای چون شه شطرنج

پیکرم را بود چو زلف بتان
شکن و تاب و پیچ و چین و شکنج

بدماغ و دلم زمانه نهشت
فکر موزون و طبع قافیه سنج

راست گوئی که خورده ام افیون
یا شراب و حشیش و بذر البنج

سمر است این سخن که گنج رسد
مردمان را پس از کشیدن رنج

گر چنین است بنده را ز چه روی
از پس رنجها نیاید گنج

آری ار بخت من مساعد بود
تن زارم نخستی از قولنج
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴ - در وجه تسمیه مهلبی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.