۱۶۸ بار خوانده شده
پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک
خاضع امر فلان بنده بهمان باشم
صدر دیوان وزارت اگرم بپذیرد
در اقالیم سخن صاحب دیوان باشم
ای خداوند خود انصاف بده شایسته است
که من اینسان بغم دهر گروگان باشم
با چنین عزت و شأن و شرف و استغنا
در پی رزق جدا از شرف و شأن باشم
چارصد تومان افزون بکفم مانده برات
درم از بهر درم خسته پی نان باشم
وام خواهم ندهد ریش و گریبان از دست
زین سبب دست به سر سر به گریبان باشم
یا بدر این ورق شوم و یا وجهش را
کن حوالت که دو روزی به تو مهمان باشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خاضع امر فلان بنده بهمان باشم
صدر دیوان وزارت اگرم بپذیرد
در اقالیم سخن صاحب دیوان باشم
ای خداوند خود انصاف بده شایسته است
که من اینسان بغم دهر گروگان باشم
با چنین عزت و شأن و شرف و استغنا
در پی رزق جدا از شرف و شأن باشم
چارصد تومان افزون بکفم مانده برات
درم از بهر درم خسته پی نان باشم
وام خواهم ندهد ریش و گریبان از دست
زین سبب دست به سر سر به گریبان باشم
یا بدر این ورق شوم و یا وجهش را
کن حوالت که دو روزی به تو مهمان باشم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.