هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر رابطه‌ی بنده و معشوق (یا عاشق و معبود) است. شاعر خود را بنده‌ای مطیع و فرمانبردار می‌داند که تمام وجودش در خدمت معشوق است. او از عشق و ارادت بی‌حد خود به معشوق می‌گوید و هرگونه سرپیچی از فرمان او را نفی می‌کند. شاعر تنها عشق معشوق را مایه‌ی سربلندی و هر راه دیگری را مایه‌ی گمنامی می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از برخی اصطلاحات و استعاره‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۱۷۳

گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری
من چگویم که تو از حال دلم آگاهی

کار من چاکری و کار تو فرماندهی است
سمت بنده غلامی سمت تو شاهی

بنده چون گشتم هم تابعم و هم خاضع
شاه چون گشتی هم آمری و هم ناهی

دستم از دامن الطاف تو کوته بادا
گر ز امر تو کنم یک سر مو کوتاهی

جز غم عشق تو کار دگرم بدنامی است
جز سر کوی تو راه دگرم گمنامی است

بولای تو ز اخلاص کنم جانبازی
به خیال تو ز اخلاص کنم همراهی

با تو دلشاد چو در باغ بهاران بلبل
بی تو افسرده چو بر ریک بیابان ماهی

هر کجا پای نهی سر نهم اندر قدمت
جان فشانم برهت ای صنم خرگاهی

نشود یکسر مو کاسته از بندگیم
گر بیفزائی بر راتبه ام ورکاهی

ای امیری اگر از حال تو غافل شده دوست
تو مکن غفلت و اهل می خواهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.