۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۴

به سردار اسعد بگو ای که از دم
هزار آتش فتنه خاموش کردی

تو آنی که اصلاح کار جهان را
به دامان فضل خطاپوش کردی

تو آنی که افراسیاب ستم را
معاقب به خون سیاوش کردی

تو آنی که هر گربه دزد خائن
گریزان به سوراخ چون موش کردی

تو آنی که از جنبش عزم و رایت
زمین و زمان را پر از جوش کردی

بزرگان و گندآوران جهان را
ز اعجاز خود مات و مدهوش کردی

جهان را ز تیغت همه نیش ماری
ولی از بیانت پر از نوش کردی

سخن های ستوار گوئی ازیرا
که گفتار سنجیده در گوش کردی

ز نیرنگ فرهنگ خود روبهان را
همه خفته که خواب خرگوشی کردی

گرفتی به شمشیر و تدبیر گیتی
عروس شبت را در آغوش کردی

چو در یاد داری همه کار گیتی
چرا بنده ات را فراموش کردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.