هوش مصنوعی: این شعر یک مدح و ستایش عرفانی و اخلاقی است که در آن شاعر به ستایش ممدوح خود می‌پردازد و از فضایل اخلاقی، کرم و دانش او سخن می‌گوید. شاعر خود را در مقابل این بزرگی کوچک می‌شمرد و از وفاداری و ایمان خود به حق سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و دینی مانند ولایت و عدالت وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از اشارات دینی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۲۵

داورا ای که بهنگام مدیحت بورق
بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم

تا بحدیکه همه مدعیان پندارند
مالک مرسله زهره و عقد پرنم

تو همه ماهی و خورشیدی و ابری و نسیم
من خزان دیده و پژمرده گلی در چمنم

آفتابی که بگردون شده تابنده توئی
سایه کافتد از آن، بر زبر خاک منم

خرد بودم من و دادیم بزرگی چندان
که نگنجد بتن ای خواجه دگر پیرهنم

پیرهن بر تن سهل است که از وجد و طرب
جای آنست که بیرون شود از پوست تنم

شیوه بوالحسنی داری وجود علوی
ویژه با من که ز نسل علی «ع » بوالحسنم

برگزیدی ز خردمندان در بارگهم
برکشیدی زسخن سنجان در انجمنم

کرمت ماء معین ریخت بجام هوسم
سخنت در ثمین داد بجای ثمنم

چون تو آوردی و اینجا تو نگهداشتیم
هم تو بردی بر شاهنشه با خویشتنم

می نترسم زبد چرخ و نباشم حیران
کانکه آورده مرا باز برد در وطنم

بیژن آسا ز چه غصه برون آرد باز
رستم فضل تو بی منت دلو و رسنم

تو پرستنده حقی و گر این بنده ترا
نپرستم ز سر صدق کم از برهمنم

ور ترا نیک پرستم همه دانند که من
بنده حقم و از جان عدوی اهرمنم

تو بنامیزد نقاد سخن باشی و من
نیست در مخزن دانش گهری جز سخنم

گر سخن راست سرودم دهنم شیرین کن
ورنه شاید که دو صد مشت زنی بر دهنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۶ - ماده تاریخ دیگر هم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.