۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴ - تمثیل گرگ و بره

آن لحظه که در میان خون خفت
آهسته بزیر لب همی گفت

ای از قدح غرور سرمست
آلوده به خون بیگنه دست

ما کشته حرص و آز خلقیم
پاره شکم و بریده حلقیم

محروم ز نعمت جهانیم
بسته لب و دوخته دهانیم

نه خورده گیاه باغ و بستان
نزمام مکیده شیر پستان

نشناخته پا ز سر دم از شاخ
افتاده بزیر تیغ سلاخ

مائیم که در مشیمه مام
هستیم شهید تیغ ایام

تا از دل مام گشته بیرون
غلطیده بخاک و خفته در خون

ما را شده آخرینه زندان
در معده می کشان و رندان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳ - شرایط قضاوت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.