هوش مصنوعی: در این متن، یک سوارکار تندرو و شجاع توصیف می‌شود که با مهارت و سرعت در دشت و کوه می‌تازد. سپس، محمد (احتمالاً شخصیت اصلی داستان) به یاری او می‌شتابد، اما در دلش غم و اندوه دارد و آرزو می‌کند که کاش مادرش او را به دنیا نمی‌آورد یا در جنگ با شیران کشته می‌شد تا اینکه زبون و ضعیف باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق و غمگینانه مانند مرگ، ناامیدی، و آرزوی نبودن است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی可能需要 درک بالاتری دارد.

بخش ۲۴ - رفتن بانو از حصار برای زینهار بخانه حاجی میرزا باقر جاور سیانی

پس آنگه یکی توسنی تند خواست
بر آمد ببالای او گشت راست

همی چست راند آن سبک روح را
یم قلزم وکشتی نوح را

تو گفتی که ماهی است بالای ابر
و یا آفتابی به درش هژبر

تکاور همی راند در دشت و کوه
سواران بگردش گروها گروه

محمد بدان پهلوان پیش رو
نهاده سر از بهر یاری گرو

بخود گفت بانو که امروز روز
مرا نیست جز آه و افغان و سوز

همی شیر نوشم ز پستان مرگ
بخشکد درخت مرا سبز برگ

که ای کاش مادر نزادی مرا
و یا در کف شیر دادی مرا

که در جنگ شیران شدن غرق خون
به از دست خرگوش بودن زبون
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۳ - پاسخ بانو بیاران و وداع با دوستداران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.