۱۵۶ بار خوانده شده
ای آن شهریاری که دیهیم و تخت
نبیند چو تو شاه پیروز بخت
نیارد ستاره چو تو روشنی
ندارد چو تو چرخ شیر اوژنی
بدین گیتی اندر توئی کدخدای
توئی نیز او را به دیگر سرای
درود خدا بر سرشت تو باد
بر آن باغ و بستان و کشت تو باد
بر آن لاله و سوسن و شنبلید
بر آن سرو شمشاد و ناژو و بید
به بهرام و کیوان و خورشید تو
مه و مهر و برجیس و ناهید تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نبیند چو تو شاه پیروز بخت
نیارد ستاره چو تو روشنی
ندارد چو تو چرخ شیر اوژنی
بدین گیتی اندر توئی کدخدای
توئی نیز او را به دیگر سرای
درود خدا بر سرشت تو باد
بر آن باغ و بستان و کشت تو باد
بر آن لاله و سوسن و شنبلید
بر آن سرو شمشاد و ناژو و بید
به بهرام و کیوان و خورشید تو
مه و مهر و برجیس و ناهید تو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - در مقدمه شاهنامه فردوسی در توحید فرموده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - در ۱۳۲۱ در وصف شاهنامه فردوسی هنگام طبع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.