هوش مصنوعی: شاعر از رازداری و عشق نافرجام خود می‌گوید، از یاری که به سوی دیگری رفته و از درد دل‌های آشفتگی و بی‌خوابی ناشی از این عشق سخن می‌راند. او سرنوشت ناگوار خود را به نامه‌هایی تشبیه می‌کند که از دیوارها به بیرون پرتاب می‌شوند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند عشق نافرجام و درد فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰

رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها
زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!

من وصل یارم آرزو، او را به سوی غیر رو
نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!

زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان
چشمت به خواب و برده خواب از چشم این بیدارها

دانی ز بخت واژگون، احوال ما چون است چون
چون نامه ها آری برون، از رخنه ی دیوارها!
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.