۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹

هر گل که دمیده از گل ما
خونی است چکیده از دل ما

ما کشته ی کشته ی تو از رشک
مقتول تو گشت قاتل ما

بر شکوه و جور داده عادت
ما را دل تو، تو را دل ما

تا کی نگری به جانب غیر؟!
غافل زنگاه غافل ما!

ای وای به غرقه ای در این بحر
کافتد گذرش به ساحل ما

از کوی وفا برون نیاییم
دامن گیر است منزل ما

مجنون توایم و خواهد افتاد؛
لیلی ز قفای محمل ما

ما را، از درد دوستی کشت
شد دشمن جان ما دل ما

مایل دل ما به کس، نه جز تو
گر نیست دل تو مایل ما

مشکل شده کار آذر از عشق
مشکل تر از اوست مشکل ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.