هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و فراق می‌نالد و از بی‌عدالتی و ستمی که متحمل شده است شکایت می‌کند. او از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای رسیدن به معشوق و ناامیدی‌هایش سخن می‌گوید و از طبیبان و درمان‌های بی‌فایده یاد می‌کند. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و دردهایش را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان ادبی پیچیده ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۱۱

تا کی به درت نالیم، هر شب من و دربان ها؟
آنها ز فغان من، من از ستم آنها؟!

دامان توام شاید، کز سعی به دست آید
لیک آه که می باید زد دست به دامان ها

یک بار برون آور، زان چاک گریبان سر
چون رفته فرو بنگر سرها به گریبان ها

ای جسم تو جان پاک، در راه تو جان ها خاک
هر سو گذری چالاک، بر باد رود جان ها

صد تیر فزون یا کم، از تو به دل چاکم
گم گشته و از خاکم، پیدا شده پیکان ها!

نارم ز طبیبان یاد، دارم به دل ناشاد
درد تو و نتوان داد، این درد به درمان ها

تا چند دلت لرزد، زین غم که خطش سرزد؟!
این سبزه تو را ارزد آذر به گلستان ها!
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.