هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از درد عشق، فراق و بیوفایی معشوق شکایت میکند. او از ظلم و ستم معشوق مینالد و بیان میکند که حتی لبخند معشوق نیز با عتاب و زهر آمیخته است. شاعر از ویرانی دل خود میگوید و معشوق را به خانهخرابی تشبیه میکند که جز دل او را ویران نمیکند. همچنین، او از بیخوابیهای شب هجران و غمهای بیپایان مینالد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'زهر از شکرت میچکد' یا 'از خون اسیران، چو کشی جام و شوی مست' ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۶
از خنده چه آلوده شود لب به عتابت
زهر از شکرت میچکد و، آتش از آبت
از قتل من بیگنه، ای شوخ بپرهیز
کان نیست گناهی که نویسند ثوابت
حاجب ندهد راهم و خواهم که نهانی
گویم به تو حرفی و برآرم ز حجابت
آخر چه به ویرانی دل این همه کوشی؟!
جز دل نبود خانه ای، ای خانه خرابت!
از خون اسیران، چو کشی جام و شوی مست؛
جز مرغ دل سوختگان نیست کبابت
تا روز گذاریم به زانو سرو از غم
خوابی نه شب هجر، که بینیم به خوابت
آذر بحلت کرد، مگر چند توان گفت
در روز حساب از غم بیرون ز حسابت؟!
زهر از شکرت میچکد و، آتش از آبت
از قتل من بیگنه، ای شوخ بپرهیز
کان نیست گناهی که نویسند ثوابت
حاجب ندهد راهم و خواهم که نهانی
گویم به تو حرفی و برآرم ز حجابت
آخر چه به ویرانی دل این همه کوشی؟!
جز دل نبود خانه ای، ای خانه خرابت!
از خون اسیران، چو کشی جام و شوی مست؛
جز مرغ دل سوختگان نیست کبابت
تا روز گذاریم به زانو سرو از غم
خوابی نه شب هجر، که بینیم به خوابت
آذر بحلت کرد، مگر چند توان گفت
در روز حساب از غم بیرون ز حسابت؟!
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.