هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق، رنج‌های ناشی از آن و امید به بخشایش الهی سخن می‌گوید. او با اشاره به مفاهیمی مانند عشق، وفاداری، رنج و مرگ، احساسات خود را بیان می‌کند و از تضادهای عشق و دشمنی، بخشش و گناه صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۷

مرا بکشتی و بازم دل از تو خرسند است
مگر تحمل یاران ز یار تا چند است؟!

به روز مرگ شنیدم که پیر کنعان گفت
که دوست دشمن جان است اگر چه فرزند است

نیم ز لطف تو نومید، اگر خطایی رفت
گنه ز بنده و بخشایش از خداوند است!

ز آسمان نکنم شکوه، گر ز کین کشدم
چرا که دشمنی او به دوست مانند است!

گر از تو روز وفاتم نوید وصل نیافت
به مرگم این همه غیر از چه آرزومند است؟!

ز درد بلبلی افغان که آشیان دارد
به گلشنی که گلشن را به خار پیوند است!

اثر به ناله ی آذر به جز گرفتاری
مجو، که بلبل از آواز خویش در بند است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.