هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که او را آزاد بگذارد و به ناامیدیهایش توجه کند. همچنین، به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۴۱
هم خنده خوش است و هم خرامت!
خود گوی که نالم از کدامت؟!
از دام مکن مرا هم آزاد
ار مرغ دگر فتد بدامت
یاد آر ز ناامیدی من
چون غیر دهد ز من پیامت
گیرم کام خود از تو روزی
کآرم پی نعش خود دو گامت
خرم نفسی که افتد آذر
در سایه ی سرو خوشخرامت
خود گوی که نالم از کدامت؟!
از دام مکن مرا هم آزاد
ار مرغ دگر فتد بدامت
یاد آر ز ناامیدی من
چون غیر دهد ز من پیامت
گیرم کام خود از تو روزی
کآرم پی نعش خود دو گامت
خرم نفسی که افتد آذر
در سایه ی سرو خوشخرامت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.