هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و فداکاری خود برای معشوق میگوید و از درد فراق و بیتوجهی معشوق شکایت میکند. او معشوق را به توجه و مهربانی دعوت میکند و از وفاداری خود سخن میگوید. همچنین، شاعر به رابطهی انسان با خدا اشاره میکند و معشوق را به غفلت از خدا هشدار میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۸
نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت
کنم فدای کسی جان، که کرده جان بفدایت
برآ، برای خدا، همچو مه ببام و نظر کن؛
ببین چگونه مرا میکشند زار برایت؟!
نشسته گرد ملالم بچهره بیتو و، ترسم؛
گمان برند که رخ سوده ام بخاک سرایت!
مکن حذر کسی، گر چه از غرور جوانی؛
تو غافلی ز خدا، من سپرده ام بخدایت
دل است جای تو و، بیدلان بدیر و حرم بین؛
تو در کجایی و جویند غافلان ز کجایت؟!
خوشم که مردم از اهل وفا، جفای تو باور
نمیکنند، که از من شنیده اند وفایت
دوای درد ز مردن تورا، و من متحیر؛
که چیست درد تو آذر که مردن است دوایت؟!
کنم فدای کسی جان، که کرده جان بفدایت
برآ، برای خدا، همچو مه ببام و نظر کن؛
ببین چگونه مرا میکشند زار برایت؟!
نشسته گرد ملالم بچهره بیتو و، ترسم؛
گمان برند که رخ سوده ام بخاک سرایت!
مکن حذر کسی، گر چه از غرور جوانی؛
تو غافلی ز خدا، من سپرده ام بخدایت
دل است جای تو و، بیدلان بدیر و حرم بین؛
تو در کجایی و جویند غافلان ز کجایت؟!
خوشم که مردم از اهل وفا، جفای تو باور
نمیکنند، که از من شنیده اند وفایت
دوای درد ز مردن تورا، و من متحیر؛
که چیست درد تو آذر که مردن است دوایت؟!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.