هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و اندوه عمیق شاعر نسبت به معشوق و زندگی سختی که دارد سخن میگوید. شاعر از نالهها و آههای خود میگوید که گویی کسی به آنها توجهی ندارد و تنها بانگ جرس است که پاسخ میدهد. او از ضعف و ناتوانی خود در برابر عشق و زندگی مینالد و امیدوار است روزی صدایی از دف یا نی برخیزد تا دلش آرام گیرد. تصاویری مانند گریه ماه، آه ضعیفان، و سرمه دیده خونبار، همه نشاندهنده غم و اندوه عمیق شاعر هستند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۴
روز محشر که ز هر گوشه کسی برخیزد
همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد
نکند در دل اثر، نغمه ی مرغان چمن
ناله ای کاش ز مرغ قفسی برخیزد
وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد
کآهی از سینه ی صاحب نفسی برخیزد
محملش بینم و نالم که ز نالیدن من
نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد
گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!
آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد
نکنم گوش به افسانه، بود تا روزی
کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد
سرمه ی دیده ی خون بار من آذر گردی است
که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!
همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد
نکند در دل اثر، نغمه ی مرغان چمن
ناله ای کاش ز مرغ قفسی برخیزد
وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد
کآهی از سینه ی صاحب نفسی برخیزد
محملش بینم و نالم که ز نالیدن من
نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد
گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!
آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد
نکنم گوش به افسانه، بود تا روزی
کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد
سرمه ی دیده ی خون بار من آذر گردی است
که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.