هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق ناکام مینالد. او آرزو میکند که حتی برای لحظهای معشوق را ببیند، هرچند که این دیدار کوتاه باشد. شاعر از بیتفاوتی معشوق و رنجی که تحمل میکند شکایت دارد و میترسد که فرصتی برای بیان دردهایش نداشته باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۶۶
دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد
گر تو را بینم و از عمر دمی بیش نباشد
هرگز از حسرتم آگاه نگردی، مگر آن دم
که ز پا افتی و منزل قدمی بیش نباشد
زده زیبا صنمان گرد دلم حلقه و غافل
که درین بتکده جای صنمی بیش نباشد
آنکه عادت به ستم داده مرا، کاش نداند
که ز ترک ستم او را ستمی بیش نباشد
ترسم آید دمی از لطف طبیبم بسر آذر
که مرا فرصت گفتار دمی بیش نباشد
گر تو را بینم و از عمر دمی بیش نباشد
هرگز از حسرتم آگاه نگردی، مگر آن دم
که ز پا افتی و منزل قدمی بیش نباشد
زده زیبا صنمان گرد دلم حلقه و غافل
که درین بتکده جای صنمی بیش نباشد
آنکه عادت به ستم داده مرا، کاش نداند
که ز ترک ستم او را ستمی بیش نباشد
ترسم آید دمی از لطف طبیبم بسر آذر
که مرا فرصت گفتار دمی بیش نباشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.