۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

چو رویت، لاله ی رنگین نباشد
چو مویت، نافه ای در چین نباشد

مهی و، مه باین پرتو ندیدم؛
شهی و، شه باین تمکین نباشد!

غزالی کو چرد در خاک کویت
عجب گر ناف او مشکین نباشد؟!

به مسکینان گرت بخشایشی هست
به مسکینی من، مسکین نباشد!

شکر چون از لب شیرین فشانی
دل خسرو، سوی شیرین نباشد!

مسلمانی، در ایام تو کافر
ندیدم کش خلل در دین نباشد

چرا با دشمنانت مهربانی است
اگر با دوستانت کین نباشد؟!

شب مرگم، چو در بالین تو باشی
مرا گو شمع بر بالین نباشد

دعایت چون کند آذر، کسی نیست
که او را بر زبان آمین نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.