هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام می‌نالد. او از رنج‌های عاطفی، انتظار وصال، و تأثیرات روحی و روانی این جدایی سخن می‌گوید. همچنین، از ناسازگاری محیط و اطرافیان شکایت دارد و احساس غربت و تنهایی می‌کند. با این حال، امید به لطف یار و وصال در آینده همچنان در دلش زنده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق، درد فراق، و مفاهیم شاعرانه‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «کشتن» و «رنج عشق» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۹

یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد
من باین خوش میکنم خاطر، که یارم میکشد

وعده ی وصلم بمحشر میدهد، در زیر تیغ؛
میکشد، اما ز لطف امیدوارم میکشد

در قفس داغ فراق گل، جگر میسوزدم
در چمن غوغای زاغ و نیش خارم میکشد

در وطن، ناسازی از اغیار، خونم میخورد؛
در غریبی، یاد یاران دیارم میکشد

تا نگویند از برای خاطر غیر است، کاش
وقت کشتن گوید از بهر چکارم میکشد

بی گل روی تو، گریان چون روم سوی چمن؛
خنده ی گل، گریه ی ابر بهارم میکشد

آنکه گر خواهد، تواند کشتنم از یک نگاه
چیست یا رب جرم من، کز انتظارم میکشد؟!

گر کشم می، آتشم بر جان زند روز فراق
ور ننوشم یک دو جام آذر، خمارم میکشد!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.