هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از شب و تنهایی و درد عشق میگوید. او از خداوند کمک میخواهد و از دشمن و بدگمانیهایش شکایت میکند. همچنین، از عشق و سوزش آن سخن میگوید و از درد دلی که درمان ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل و سوزش عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷۰
آمد شب و، وقت یا رب آمد!
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
دشمن بکدام مطلب آمد؟!
کز راه هزار بدگمانی
جانم صدبار بر لب آمد!
از خال سیاه کنج چشمت
امروز بچشم من، شب آمد
خلقی بگمان، که پیشم این روز
از گردش چشم کوکب آمد
دردی دارد دلم که درمانش
.......................ب آمد
جان سوخت ز سوز عشقم آذر
تو پنداری بتن تب آمد
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
دشمن بکدام مطلب آمد؟!
کز راه هزار بدگمانی
جانم صدبار بر لب آمد!
از خال سیاه کنج چشمت
امروز بچشم من، شب آمد
خلقی بگمان، که پیشم این روز
از گردش چشم کوکب آمد
دردی دارد دلم که درمانش
.......................ب آمد
جان سوخت ز سوز عشقم آذر
تو پنداری بتن تب آمد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.