هوش مصنوعی: در این متن، شخصی از صاحب قبول می‌پرسد که درباره یاران رسول الله چه می‌گوید. صاحب قبول پاسخ می‌دهد که او از حق دور است و نمی‌تواند درباره یاران رسول الله خبر دهد. او تأکید می‌کند که اگر در راه حق نبود، نمی‌توانست به دیگران توجه کند. سپس از تجربه شخصی خود در سجده و درد و رنجی که کشیده سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در آن لحظات از خود بی‌خبر بوده است. او به این نتیجه می‌رسد که شناخت دیگران بدون شناخت خود ممکن نیست و توصیه می‌کند که در این راه نه به خدا و نه به رسول، بلکه به خاک تبدیل شویم و از تبرا و تولا پاک شویم و با پاکی سخن بگوییم.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

سخنی از رابعه

زو یکی پرسید کای صاحب قبول
تو چه می‌گویی ز یاران رسول

گفت من از حق نمی‌آیم به سر
کی توانم داد از یاران خبر

گرنه در حق جان و دل گم دارمی
یک نفس پروای مردم دارمی

آن نه من بودم که در سجده گهی
خار در چشمم شکست اندر رهی

بر زمین خونم روان شد از بصر
من ز خون خویش بودم بی‌خبر

آنک او را این چنین دردی بود
کی دل کار زن و مردی بود

چون نبودم تا که بودم خودشناس
دیگری را کی شناسم در قیاس

تو درین ره نه خدا و نه رسول
دست کوته کن ازین رد و قبول

تو کفی خاکی درین ره خاک شو
از تبرا و تولا پاک شو

چون کفی خاکی سخن از خاک گوی
جمله را تو پاک دان و پاک گوی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت رفتن مصطفی بسوی غار و خفتن علی در بسترش
گوهر بعدی:درخواست پیغمبر (ص) از پروردگار که کار امتش را به او سپارد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.