هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و درد انسانهایی میگوید که در قفس محدودیتهای خود اسیرند، در حالی که دیگران از رنج آنها بیخبرند. شاعر از عشق و رنجهای آن سخن میگوید و به بیتوجهی دیگران نسبت به درد خود اشاره میکند. همچنین، او از زیباییهای عشق و وصال میسراید، اما با حسادت و اندوه همراه است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آنها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت، رنج و عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۸۸
مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند
از حسرت مرغان قفس بیخبرانند
در حیرتم از دردکشان کز همه عالم
دارند خبر، گر چه ز خود بیخبرانند
جز من، دگران را مکن از جور خود آگاه
آنانکه ندارند غم جان، دگرانند!
ای خضر ره عشق، غم ما مخور، اما
این تازه ز ره گمشدگان، نوسفرانند
در بزم وصال تو، بخود میطپدم دل؛
از رشک دو چشمم، که برویت نگرانند
از باغ چه گل رفته که گلها همه آذر
خونین مژه خونین دل و خونین جگرانند؟!
از حسرت مرغان قفس بیخبرانند
در حیرتم از دردکشان کز همه عالم
دارند خبر، گر چه ز خود بیخبرانند
جز من، دگران را مکن از جور خود آگاه
آنانکه ندارند غم جان، دگرانند!
ای خضر ره عشق، غم ما مخور، اما
این تازه ز ره گمشدگان، نوسفرانند
در بزم وصال تو، بخود میطپدم دل؛
از رشک دو چشمم، که برویت نگرانند
از باغ چه گل رفته که گلها همه آذر
خونین مژه خونین دل و خونین جگرانند؟!
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.