هوش مصنوعی: این شعر از زبان پرندگانی است که در قفس اسیر شده‌اند و از رنج اسارت و دوری از طبیعت و آزادی می‌نالند. آن‌ها از صیاد و شرایط سخت خود شکایت دارند و آرزوی بازگشت به باغ و صحرا را دارند. ناله‌های جانسوز آن‌ها بیانگر درد مشترک همه‌ی پرندگان در قفس است.
رده سنی: 12+ مفاهیم عمیق و تمثیلی شعر ممکن است برای کودکان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع اسارت و ناله‌های جانسوز می‌تواند برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. با این حال، نوجوانان و بزرگسالان می‌توانند از زیبایی‌های ادبی و معنایی آن لذت ببرند.

شمارهٔ ۱۰۶

میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛
وای بر مرغی که با ما مینهد پا در قفس

آنکه بست امشب رهم بر آستان از نغمه، کاش
باشدش بر ناله ی من، گوش فردا در قفس

جان برد از ناله ی جانسوز من مرغی بباغ
گر نبودم باز باید بود تنها در قفس

نو گرفتارم، بدلتنگی نکردم خو هنوز
آه اگر غافل فتد چشمم بصحرا در قفس

بوی گل، هرگز پر افشانم بگلزاری نکرد؛
گاهگاهی دیده ام روی گل، اما در قفس!

تا بآواز که باشد گوش صیاد آشنا؟!
بلبل اندر آشیان مینالد و، ما در قفس!

عندلیب باغ عشق آذر، بود کارش مدام
ناله یا در دام، یا در آشیان یا در قفس!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.