۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲

اگر نه احتراز از شادی اغیار میکردم
بهر کس میرسیدم، شکوه یی از یار میکردم

ز من، بیرحمیت کس نشنود؛ چون پیش ازین مردم
تو را بیرحم میگفتند و، من انکار میکردم!

به امیدی، که فردا پیش او گویند حال من
بآه و ناله دوش احباب را بیدار میکردم

خوشا روزی که چاک سینه ی اهل محبت را
چو میدیدم، خیال رخنه ی دیوار میکردم

اگر طبعش ز من آزرده شد، آذر سزای من
چرا در بزم او، بدگویی اغیار میکردم؟!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.