هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات عمیق خود درباره عشق، دلتنگی، وابستگی و ناامیدی میگوید. او از رابطهای یکطرفه سخن میگوید که در آن عشق و توجه او بیپاسخ مانده است. شاعر به عادت کردن به درد و رنج اشاره میکند و از این میپرسد که اگر شرایط متفاوت بود، چه میشد. همچنین، او از بیتأثیری فریادهایش و فراموش شدن توسط معشوق گلایه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده مانند عشق یکطرفه، دلتنگی و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۳
نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکردم؟!
بغم خود را، اگر عادت نمیدادم چه میکردم؟!
بجز من، نیستش صیدی بدام و، این بود حالم؛
اگر صید دگر میداشت صیادم چه میکردم؟!
شدی از ناله ام دلتنگ و، گفتی: سازم آزادش
نمیدانم که میکردی گر آزادم چه میکردم؟!
ز اول تاب بیدادم نبود، آخر نمیدانم
نمیدادی اگر عادت به بیدادم چه میکردم؟!
بکویش ماند و نامد با همه یاری ز من یادش
بجز دل قاصدی گر میفرستادم چه میکردم؟!
بکویش بس زدم فریاد، تأثیری نکرد آیا
گرش در دل اثر میکرد چه میکردم؟!
ندارم شکوه از وی، رفتم آذر گر چه از یادش
طفیل دیگران میکرد اگر یادم چه میکردم؟!
بغم خود را، اگر عادت نمیدادم چه میکردم؟!
بجز من، نیستش صیدی بدام و، این بود حالم؛
اگر صید دگر میداشت صیادم چه میکردم؟!
شدی از ناله ام دلتنگ و، گفتی: سازم آزادش
نمیدانم که میکردی گر آزادم چه میکردم؟!
ز اول تاب بیدادم نبود، آخر نمیدانم
نمیدادی اگر عادت به بیدادم چه میکردم؟!
بکویش ماند و نامد با همه یاری ز من یادش
بجز دل قاصدی گر میفرستادم چه میکردم؟!
بکویش بس زدم فریاد، تأثیری نکرد آیا
گرش در دل اثر میکرد چه میکردم؟!
ندارم شکوه از وی، رفتم آذر گر چه از یادش
طفیل دیگران میکرد اگر یادم چه میکردم؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.