هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است هر کاری برای او انجام دهد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. او از فراموشی مشکلات و رنج‌ها در حضور معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند حتی ذره‌ای از عشق خود را به او نشان دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فداکاری و ایثار ممکن است برای سنین پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۵

جانان نشسته تا من از شوق جان فشانم
من ایستاده تا او گوید: فشان، فشانم!

مشکل کنم فراموش، از پرفشانی دام؛
صد سال اگر پرو بال در آشیان فشانم!

محمل گذشت، و اشکم خاکی نهشت؛ تا من
بر سر چو بازآید آن کاروان، فشانم!

برنایدم، گر از دست کاری؛ ولی توانم،
از آستین غباری زان آستان فشانم

آذر، گرت بسر زر افشاند تا نشاندت
برخیز تا بپایت، من نیز جان فشانم!
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.