هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران، بی‌توجهی معشوق، ناامیدی و حسرت سخن می‌گوید. او از نشنیده شدن ناله‌هایش، تحمل ستم هجران و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که راهی جز تحمل این دردها ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و درد عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به تجربه‌ی عاطفی و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۶

آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!
رفت و باید ستم هجر کشیدن چکنم؟!

از همان بزم، که کس ناله ی زارم نشنید؛
بایدم خنده ی اغیار شنیدن چکنم؟!

حلقه در گوش کشم، گر تو بهیچم نخری
چون تو را نیست سر بنده خریدن چکنم؟!

زد بتیغ ستم و، بست بفتراکم و ماند
بدلم حسرت در خاک طپیدن چکنم؟!

مه من، سوی سفر میرود از منزل و نیست
از پی محمل او پای دویدن چکنم؟!

گیرم ای مهر گسل، با تو گزینم پیوند
چون رسد نوبت پیوند بریدن چکنم؟!

گیرم آن آهوی وحشی شود آذر رامم
چون کند بی سبب آهنگ رسیدن چکنم؟!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.