هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و جفای معشوق سخن میگوید و بیان میکند که با وجود درد و رنجی که از جانب معشوق متحمل میشود، همچنان به عشق و وفاداری ادامه میدهد. او از خداوند طلب یاری میکند و از فراق و دوری معشوق شکایت دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج عاشقانه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴۱
گر دل جویی، هوات جویم
ور جان طلبی، رضات جویم
شد گر چه جفایت آفت جان
تا جان دارم جفات جویم
تا روز وفات، ای جفاجو
مهرت طلبم، وفات جویم
کس چون ندهد سراغت از رشک
خون گریم و از خدات جویم
تو در دل و، دل تو برده رفتی
اکنون چکنم کجات جویم؟!
غیرت، بفسون اگر ز ره برد؛
منهم روم از دعات جویم
آذر، درد تو درد عشق است
رفتم ز اجل دوات جویم
ور جان طلبی، رضات جویم
شد گر چه جفایت آفت جان
تا جان دارم جفات جویم
تا روز وفات، ای جفاجو
مهرت طلبم، وفات جویم
کس چون ندهد سراغت از رشک
خون گریم و از خدات جویم
تو در دل و، دل تو برده رفتی
اکنون چکنم کجات جویم؟!
غیرت، بفسون اگر ز ره برد؛
منهم روم از دعات جویم
آذر، درد تو درد عشق است
رفتم ز اجل دوات جویم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.