هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و حسرت خود می‌گوید. او به مانند سگی به دنبال معشوق می‌رود و رقیبش به وصال او می‌رسد. شاعر در جستجوی معشوق به دیر و کعبه می‌رود، اما جز دل خود چیزی نمی‌یابد. او در خاک و خون غلتانده می‌شود، در حالی که معشوق مانند سروی خرامان در میان گل‌ها می‌رقصد. در نهایت، شاعر از وفای معشوق می‌گوید که با ناز از کنار او می‌گذرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۴۶

دی، رشته ای به گردنم آن شاه مهوشان
افکند و برد چون سگم از پی کشان کشان

حسرت برد رقیب به وصلم، خدای را
یک جرعه زان میم که چشاندی به وی چشان

راهم به دیر و کعبه فتاد و نیافتم
جز دل، ز جای دیگر از آن بی نشان نشان

غلطان به خاک و خون من و آن سرو خوش خرام
رقصان میان لاله و گل است مست و سرخوشان

آذر در آستان وفا جان فشان و یار
از وی به ناز می گذرد، آستین فشان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.