هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج عشق ناکام را بیان میکند. شاعر از غم عشق، فراق و رنجهای روحی سخن میگوید و از خون جگر، اشک و آتش درون به عنوان نمادهای این دردها استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۵۴
چون در دل شیرین بود از رشک شکر خون
خسرو شودش از غم فرهاد جگر خون
خون شد جگرم از غم عشق تو و، امید
دارم که نگردد دلم از درد دگر خون
ناورده کبوتر ز تو گر نامه ی قتلم
میریزدش آیا ز چه هر لحظه ز پر خون؟!
آذر همه شب خیزد و ریزد ز فراقت
از سینه ی تنگ آتش و از دیده ی تر خون
خسرو شودش از غم فرهاد جگر خون
خون شد جگرم از غم عشق تو و، امید
دارم که نگردد دلم از درد دگر خون
ناورده کبوتر ز تو گر نامه ی قتلم
میریزدش آیا ز چه هر لحظه ز پر خون؟!
آذر همه شب خیزد و ریزد ز فراقت
از سینه ی تنگ آتش و از دیده ی تر خون
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.