هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از بیوفایی و ستم معشوق شکایت دارد و بیان میکند که با وجود همه ظلمها، هنوز دل در گرو عشق او دارد. شاعر همچنین به شهرت معشوق به عنوان «عاشقکش» اشاره میکند و از بیعدالتی و حیلهگری او انتقاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند «عاشقکشی» و «ظلم» نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۶۳
غیر را خون دل از دیده روان است که تو
خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو
نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر
آری آیین مروت نه چنان است که تو
بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش
ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو
کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی
لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو
بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی
چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو
از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان
که کسان را همه این ورد زبان است که تو
قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس
کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو!
خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو
نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر
آری آیین مروت نه چنان است که تو
بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش
ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو
کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی
لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو
بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی
چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو
از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان
که کسان را همه این ورد زبان است که تو
قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس
کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.