۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۳

غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می کردی
بشکن، چو بهار آمد، هر توبه که دی کردی

گفتی: کنمت رحمی، کردی چو زغم کشتی!
ای سست وفا دیدی، کی گفتی و کی کردی؟!

نه کرد و نه خواهد کرد، آتش به نی ای مطرب؛
کاری که تو با جانم، از ناله ی نی کردی

تا دل ز غمت دم زد، کشتیش؛ کنون بنگر
جرمی که ز وی دیدی، ظلمی که به وی کردی!

تا کی به جهان جویی، افزونی عمر آذر
خود گوی چه افزودت، این عمر که طی کردی؟!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.