هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و رنجهای ناشی از آن میگوید. او احساس میکند که معشوقش به او توجهی ندارد و حتی ممکن است از دیدن رنج او نیز بگریزد. شاعر از معشوق میخواهد که رحم کند و به حال او توجه نشان دهد، اما در عین حال میترسد که معشوق حتی از کشتن او نیز بپرهیزد. این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک عاشقی است که در ناامیدی به سر میبرد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عرفانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۸۸
بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ریزی
به سر غلطم، چو بنشینی، ز پا افتم چو برخیزی
کنم اظهار رنجوری، به هر کس می رسم شاید
نگیرد دامنت کس، گر تو روزی خون من ریزی
تو وقتی حال من دانی، که چون من بر سر راهی
به امیدی نشینی صبح و شب نومید برخیزی
شنیدم، رحم بر اغیار آوردی، از آن ترسم
که چون بینی مرا، از کشتن من هم بپرهیزی
مگو با مدعی حرفی که گویم با تو پنهانی
چرا باید که چون بینی مرا از شرم بگریزی؟!
به سر غلطم، چو بنشینی، ز پا افتم چو برخیزی
کنم اظهار رنجوری، به هر کس می رسم شاید
نگیرد دامنت کس، گر تو روزی خون من ریزی
تو وقتی حال من دانی، که چون من بر سر راهی
به امیدی نشینی صبح و شب نومید برخیزی
شنیدم، رحم بر اغیار آوردی، از آن ترسم
که چون بینی مرا، از کشتن من هم بپرهیزی
مگو با مدعی حرفی که گویم با تو پنهانی
چرا باید که چون بینی مرا از شرم بگریزی؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.