۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

وقتی به غمم رسیده باشی
کز من غم من شنیده باشی

بر ناله ی غیر، نایدت رحم
خاموشی ما چو دیده باشی

بخرام به طرف باغ چو سرو
تا پرده ی گل دریده باشی

می نشنوی از من آنچه گویم
تا حرف که را شنیده باشی؟!

آوارگیم، عجب ندانی
گر از پی دل دویده باشی!

زارش مکش، از جفا بیندیش
آن را که نیافریده باشی

گردن ننهد تو را چو آذر
آن را که به زر خریده باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.