هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از معشوق خود می‌خواهد تا به او توجه کند و از جفا و بیتوجهی بپرهیزد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بلبل، گل، خزان و آستان، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و ترکیبات نیاز به دانش ادبی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۹۷

بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی
که راه غیر از آن آستان بگردانی

ز گلبنی، که گلش دیده باشی ای بلبل؛
خزان چو شد، ستم است آشیان بگردانی

سزای کشتنم، این بس بود که نعش مرا
پس از وفات، بر آن آستان بگردانی

ز من، به غیر مگر آن سخن که چون افتد
به من نگاه تو، باید زبان بگردانی

مکن ز بزم برونم، وگر کنی چه شود
مرا به گرد سر پاسبان بگردانی

بداغ عشق تو شادم، که کس نمیخردم
گرم به شهر پی امتحان بگردانی

روا مدار به آذر جفا چو نتوان ی
که راه ناله ی او ز آسمان بگردانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.