۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۸

تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!

به گلبنی که کند نوحه زاغی ای بلبل
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!

چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و از من عنان بگردانی

زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی

به پیری، از ستمش آه اگر کشم یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی

چو رو به قبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی

رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه ی دل این و آن بگردانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.