هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر غمگین و عاشقانه است که در آن شاعر از دوری یوسف ثانی (معشوق) شکایت می‌کند و از تنهایی، پشیمانی، ویرانی، و بی‌توجهی دیگران گله می‌کند. شاعر همچنین به مسائل مذهبی و اجتماعی مانند بی‌توجهی مسلمانان و تضاد بین کعبه و بت‌خانه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مسائل مذهبی و اجتماعی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۲۰۴

کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!
جدا از پیر کنعانی کجایی؟!

به دست اهرمن، حیف است خاتم
تو ای دست سلیمانی کجایی؟!

سرت گردم، کنون از صحبت دوش
نداری گر پشیمانی کجایی

چو افتد فکر معموری به خاطر
همین گویم که ویرانی کجایی؟!

چو گیرد دامنم را خار امید
همین نالم که عریانی کجایی؟!

مسلمانان نمی پرسند حالم
کجایی ای مسلمانی کجایی؟!

مگو از کعبه و بت خانه آذر
که می دانم نمی دانی کجایی؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.