۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱ - و له هزل آذر

با هم، زن و شوی خردسالی
دور از ره و رسم هوشمندان

گفتند سخن، ولی نه بسیار؛
کردند جدل، ولی نه چندان

تاری از زلف آن کشید این
دری از درج این فگند آن

در فتنه گری نشسته آنجا
زال کچلی ز خودپسندان

هم شد از رشک معجز افگن
هم گشت ز ریشخند خندان

دیدم که نبود هیچ مویش
دیدم که نداشت هیچ دندان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰ - ماده تاریخ (۱۱۷۱ه.ق)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.