هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عدالت و عفو یک حاکم عادل سخن میگوید. سپس به داستانی اشاره میکند که در آن یک گاو از رمه فرار کرده و به شهر میآید، و شاید این اتفاق به دلیل بیتوجهی کشاورزان رخ داده باشد. شاعر از حاکم میپرسد که چه تصمیمی میگیرد: آیا به عدالت رفتار میکند یا به شفاعت دیگران گوش میدهد؟
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و سیاسی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعارهها ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۴۲
ای عادلی که دیده رعایای این دیار
عدل تو را معاینه، عفو تو را عیان
دی بودم، آرمیده ز غوغای مرد و زن
کامد یکی بحجره ی داعی ز راعیان
کامروز گاوی از رمه رم کرده سوی شهر
آمد مگر ندیده رعایت زراعیان
گویی بره ز مزرعه یی خورده خوشه یی
وین قصه را رسانده بگوش تو ساعیان
از عدل و عفو تا چه پسند آیدت کنون
غفلت راعیان و شفاعت ز داعیان
عدل تو را معاینه، عفو تو را عیان
دی بودم، آرمیده ز غوغای مرد و زن
کامد یکی بحجره ی داعی ز راعیان
کامروز گاوی از رمه رم کرده سوی شهر
آمد مگر ندیده رعایت زراعیان
گویی بره ز مزرعه یی خورده خوشه یی
وین قصه را رسانده بگوش تو ساعیان
از عدل و عفو تا چه پسند آیدت کنون
غفلت راعیان و شفاعت ز داعیان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱ - و له هزل آذر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳ - تاریخ وفات محمد امین خان بیگدلی (۱۱۸۳ ه.ق)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.