هوش مصنوعی: مردی که حقه‌ای زر داشت، پس از مرگش فرزندش در خواب او را با صورتی شبیه موش و چشمانی پر از آب می‌بیند. فرزند متوجه می‌شود که موش در جایی که زر پنهان شده بود در حال گشتن است. مرد در خواب به فرزندش می‌گوید که هر کس دل به زر ببندد، صورتش مانند موش می‌شود و از او می‌خواهد که پند بگیرد و زر را رها کند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تمثیل و نمادهای پیچیده‌تر مانند موش و زر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

حکایت مردی که پس از مرگ حقه‌ای زر او بازمانده بود

حقه‌ای زر داشت مردی بی‌خبر
چون بمرد و زو بماند آن حقه زر

بعد سالی دید فرزندش به خواب
صورتش چون موش و دو چشمش پر آب

پس در آن موضع که زر بنهاده بود
موشی اندر گرد آن می‌گشت زود

گفت فرزندش کزو کردم سؤال
کز چه اینجا آمدی بر گوی حال

گفت زر بنهاده‌ام این جایگاه
من ندانم تا بدو کس یافت راه

گفت آخر صورت موشت چراست
گفت هر دل را که مهر زر بخاست

صورتش اینست و در من می‌نگر
پند گیر و زر بیفکن ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت کوف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.