۲۰۹ بار خوانده شده
یار آمد و، جان برایگان میدهمش
جان در قدم سرو روان میدهمش
او میگرید بر من و، من میگویم:
دل میدهدم کنون که جان میدهمش!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جان در قدم سرو روان میدهمش
او میگرید بر من و، من میگویم:
دل میدهدم کنون که جان میدهمش!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.