هوش مصنوعی:
این متن درباره دو نفر است که با هم راهی را میپیمایند: یکی سرکه میخواهد و دیگری شراب. در نهایت، نتیجهای معکوس میگیرند؛ سرکه به شراب خوش تبدیل میشود و شراب به سرکه ترش. در پایان، یکی کاملاً میسوزد و دیگری ناتمام میماند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم نمادین و فلسفی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از واژگان و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۲ - حکایت
شنیدم، مگر زاهدی زرق کوش
دگر رند بیهوش پیمانه نوش
برفتند با هم رهی بیخلاف
بخم ریختند آب انگور صاف
یکی سرکه میخواست، آن یک شراب
ببین تا فلک زد چه نقشی بر آب؟!
خم سرکه شد باده یی نغز و خوش
خم باده شد سرکه یی بس ترش
چو بودند در کار خود ناتمام
یکی سوخت پاک و یکی ماند خام
دگر رند بیهوش پیمانه نوش
برفتند با هم رهی بیخلاف
بخم ریختند آب انگور صاف
یکی سرکه میخواست، آن یک شراب
ببین تا فلک زد چه نقشی بر آب؟!
خم سرکه شد باده یی نغز و خوش
خم باده شد سرکه یی بس ترش
چو بودند در کار خود ناتمام
یکی سوخت پاک و یکی ماند خام
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱ - حکایت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.