هوش مصنوعی: در این متن، جوانی از پیرمردی می‌پرسد که چرا با وجود پیری و ضعف، همچنان به کاشت نخل و آبیاری آن ادامه می‌دهد، در حالی که ممکن است نتیجه‌ای نبیند. پیرمرد پاسخ می‌دهد که همان‌طور که او از ثمرات درختان دیگران بهره برده، حالا باید بکارد تا دیگران نیز از ثمرات کار او بهره‌مند شوند و نامش به نیکی یاد شود.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و الهام‌بخش است. همچنین، استفاده از استعاره و زبان شعرگونه ممکن است برای کودکان کوچک‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۷ - حکایت

شنیدم یکی روز بر طرف دشت
جوانی بدهقان پیری گذشت

که خوی ا رخ افشاندش آفتاب
همی کشت نخل و همی داد آب

جوان را شگفت آمد از کار وی
چنین گفت با پیر فرخنده پی

که: اکنون از پیری ای نیکبخت
همی لرزدت تن چو برگ درخت

چه کاری درختی که ناید بکار
از آن نه شکوفه ببینی نه بار؟!

ز انصاف اگر نگذری این عمل
دهد یاد از حرص و طول امل!

بپاسخ چنین گفت دهقان پیر
که: ای نوجوان خرده بر من مگیر

چو خوردیم ما کشته ی دیگران
که بودند تخم وفا پروران

بکاریم تا کشته ی ما خورند
مگر نام ما را به نیکی برند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - حکایت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.