هوش مصنوعی: زاهد پس از بیداری از خواب شاد، بیتی را به یاد آورد و با خواندن آن از چشمانش خون ریخت. سپس نیمه‌شب به سوی خاک او رفت و پیشانی بر تربت پاک او نهاد و عذر خواهی کرد. شهریار نیز مراد خود را از درویش طلبید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین عمیق عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۷ - حکایت

چو بیدار شد زاهد از خواب شاد
همان بیت گویند بودش بیاد

همی خواند و خون ریخت از دیدگان
پسند این بود از پسندیدگان

همان نیمشب رفت بر خاک او
جبین سود بر تربت پاک او

ازو عذر گستاخی خویش خواست
مراد خود آن شه ز درویش خواست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶ - حکایت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.