۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

خار از آن باغ بپای دل ماست
که گل و گلبن آن از گل ماست

چشمه ی خضر درخشید ز دور
یا که تیغی بکف قاتل ماست

مشکلی نیست که آسان نشود
مشکل اینست که خود مشکل ماست

آتش افروز بخارش نظریست
بی سبب نیست که او مایل ماست

خیز و در خرمن خویش آتش زن
تا ببینی که چها حاصل ماست

بی نشاط آنکه نشاید دل اوست
بی غم آنکو که نشاید دل ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.