هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و از بی‌توجهی و بی‌مهری اطرافیان شکایت دارد. او از تنهایی و بی‌کسی سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که کاش در انزوا می‌ماند تا با بیگانگان محرم نشود. شاعر همچنین از غم و اندوهی که از پیمان‌های نادرست به او رسیده، گله می‌کند و از فرزانگان و خردمندان خسته شده است. در نهایت، او به دنبال نشاط و رهایی از این غم‌خانه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند انتقاد از جامعه و بیان غم‌های درونی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۳

من و از خون دل پیمانه ای چند
تو و پیمانه با بیگانه ای چند

به پیشت درد دل میگویم افسوس
که در گوشت بود افسانه ای چند

همان به کاشنا محروم ماند
که محرم شد باوبیگانه ای چند

جمال شمع نا پیدا و هر سو
از او آتش بجان پروانه ای چند

ندیدم جز غم از پیمان زاهد
من و میخانه و پیمانه ای چند

ز غوغای خردمندان به تنگم
دریغ از ناله ی مستانه ای چند

ملول از صحبت فرزانگانم
خوشا ویرانه و دیوانه ای چند

دل ما گر رود از دست غم نیست
ز ملک شاه کم ویرانه ای چند

مباد آسیب شمع انجمن را
چه باک ارجان دهد پروانه ای چند

نشاط آخر برون نه گامی از خویش
تو خود پا بست این غمخانه ای چند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.