هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، درباره سفر روحانی و عشق الهی است. شاعر از نیاز به پاکسازی دل از هوس‌ها، ضرورت رهبری معنوی، و فداکاری در راه عشق سخن می‌گوید. متن با نمادهای صبح عید و قربانی، شور عرفانی و اشتیاق به وصال معشوق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین برخی اشارات مانند 'زخون جگر' یا 'قربانگاه عشق' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۰

از سر کوی سلامت سفری میاید
بر سر راه ملامت گذری میباید

عشق در دعوت ما آمده ای دل بشتاب
که زخون جگرش ما حضری میباید

لوح دل سر بسر از گرد هوس گشت سیاه
شست و شویی بخود از چشم تری میباید

ترسمت سر خجل از خاک بر آری که بحشر
یادگاری برخ از خاک دری میباید

گمرهی خسته و درمانده و مسکین و غریب
زین ره ای خضر خدا را گذری میباید

بستم از هر دو جهان دیده که بینم برخت
یک ره ای دوست بکارم نظری میباید

چهره بنمای از آن زلف فرو هشته برخ
آخر این تیره شبان را سحری میباید

صبح عید است و نشاط از پی قربانی دوست
نیست لایق که از او خسته تری میباید

فربهی نیست سزاوار بقربانگه عشق
ناتوان جانی و افکنده سری میباید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.